مبانی فقهی مسئولیت مدنی ناشی از نقض حریم خصوصی

نوع مقاله : پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری، گروه حقوق خصوصی، دانشکده حقوق، واحد تهران مرکزی، دانشکده آزاد اسلامی، تهران، ایران.

2 استادیار، گروه حقوق خصوصی، دانشکده حقوق، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.

3 استادیار، گروه حقوق خصوصی، دانشکده حقوق، واحد تهران مرکزی، دانشکده آزاد اسلامی، تهران، ایران.

10.22034/ejs.2023.390587.1411

چکیده

زمینه و هدف: مسئولیت مدنی دارای سه رکن ضرر، فعل زیان بار یا تقصیر و رابطه سـببیت مـی­باشد، با در نظر گرفتن اینکه هـر سـه این ارکان‌ در‌ هـر صـورت بـه می­تواند به عـرف وابسته باشد. در این مقاله به روش تحلیلی توصیفی به بررسی مبانی فقهی مسئولیت مدنی ناشی از نقض حریم خصوصی می­پردازیم.
مواد و روش‌ها: مقاله حاضر توصیفی تحلیلی بوده و از روش کتابخانه‌ای استفاده ‌شده است.
ملاحظات اخلاقی: در این مقاله، اصالت متون، صداقت و امانت‌داری رعایت شده است.
یافته‌ها: یافته‌های تحقیق حاکی است که با بررسی که در قواعد عمومی مسئولیت مدنی به لحاظ مفهومی، و همچنین نظریات‌ متناسب‌ با نظام حقوقی ایران مشتمل بر دو نظریه تقصیر و خطر، عرف بعنوان معیار تشخیص و ضابطه استنادی، در قواعد عمومی مـسئولیت مـدنی مطرح می­باشد. لذا عرف می­تواند به عنوان یک منبع‌ حقوقی‌ متکی به قانون، مکمل و مفسر اراده قانونگذار و موجب پویایی آن باشد، چرا که انطباق همه مصادیق خطا با نص قوانین، بدلیل گستردگی و تنوع امکان پذیر نـمی­باشد.
نتیجه‌گیری: عرفی‌ بودن‌ مـسئولیت‌ مـدنی بعنوان یک اصل حقوقی‌ قابل‌ پذیرش‌ می­باشد. لذا بهره ­گیری از عرف مستقل در کنار قوانین، منابع معتبر فقهی، فتاوی فقها و اصول حقوقی در موارد سکوت و نبود‌ قانون‌ بعنوان‌ عاملی در بهبود روند جبران خـسارات و جـلوگیری از‌ سـر‌ درگمی سیستم قضایی اثر گـذار مـی­بـاشد.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


زمینه و هدف: مسئولیت مدنی دارای سه رکن ضرر، فعل زیانبار یا تقصیر و رابطه سـببیت مـی­باشد، با در نظر گرفتن اینکه هـر سـه این ارکان‌ در‌ هـر صـورت بـه می­تواند به عـرف وابسته باشد. در این مقاله به روش تحلیلی توصیفی به بررسی مبانی فقهی مسئولیت مدنی ناشی از نقض حریم خصوصی می­پردازیم.
مواد و روش‌ها: مقاله حاضر توصیفی تحلیلی بوده و از روش کتابخانه‌ای استفاده ‌شده است.
ملاحظات اخلاقی: در این مقاله، اصالت متون، صداقت و امانت‌داری رعایت شده است.
یافته‌ها: یافته‌های تحقیق حاکی است که با بررسی که در قواعد عمومی مسئولیت مدنی به لحاظ مفهومی، و همچنین نظریات‌ متناسب‌ با نظام حقوقی ایران مشتمل بر دو نظریه تقصیر و خطر، عرف بعنوان معیار تشخیص و ضابطه استنادی، در قواعد عمومی مـسئولیت مـدنی مطرح می­باشد. لذا عرف می­تواند به عنوان یک منبع‌ حقوقی‌ متکی به قانون، مکمل و مفسر اراده قانونگذار و موجب پویایی آن باشد، چرا که انطباق همه مصادیق خطا با نص قوانین، بدلیل گستردگی و تنوع امکان پذیر نـمی­باشد.
نتیجه‌گیری: عرفی‌ بودن‌ مـسئولیت‌ مـدنی بعنوان یک اصل حقوقی‌ قابل‌ پذیرش‌ می­باشد. لذا بهره­ گیری از عرف مستقل در کنار قوانین، منابع معتبر فقهی، فتاوی فقها و اصول حقوقی در موارد سکوت و نبود‌ قانون‌ بعنوان‌ عاملی در بهبود روند جبران خـسارات و جـلوگیری از‌ سـر‌ درگمی سیستم قضایی اثر گـذار مـی­بـاشد.